غریبی برایمــ

ܓ✿ غریبی برایم..

تو را انگار خسته تر از دیروز می بینم

چند بار چشمان خود مالاندم

اما انگار

در چشمانت شوقی نمی بینم برای دیدنمـ

دروغ چرا؟!

من نیز سردمٍٍ؛ گرمای سخنانم را مبین

در پی تحولمـ!

«کاش»!

واژه ای که از آوردن آن بیزارم!

کاش ای کاشی در شعرهایم نبود؛

راستش نمی دانم،دلم تنگ است؟!

سنگ است؟!
نمی دانم در قلبم چه آمده؛

فقط بیزارم،آرامش می خواهم

آراممـ کن ،می توانی؟؟ܓ✿

باران

 

ܓ✿ حرف ها بسیار است برای گفتن ؛

اما کاش زبانی بود

برای به صدا در آوردن؛

و فکری بود برای ساختن جملات

وحوصله ای بود،

دلخوشی و امیدی بود برای گفتن

اصلا کاش می شد به جای شنیدن،

چشمهایم را میخواندی!

آن وقت می دیدی

سوز دلم را،

لطافت احساسم را،

گرمی درونم را،

و سردی وجودم را..

واژه ها را هماهنگ کن

چه می بینی؟؟

"دل پاک می خواهد گوارا خواندن!"ܓ✿



از دلـــِ:باران| یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:**برگرفته از دلــِ باران**, | 13:4 | + | موضوع: <-PostCategory-> |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد





Susa Web Tools

كد تغيير شكل موس

كد تغيير شكل موس


جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ